مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
ای کعبۀ وصال زمین خال روی تو ای اهدنا الصراط زمان تاب موی تو یکـبار گرد روی عـبا را تکـان بده یک عمرسیل رحمت حق را نشان بده بالا نـشیـن قـلـۀ احـسانی ای حـسن مغروق در عبارت رحمانی ای حسن آشفـته گـیـسویت به دل باد میدهی اینگونه دلبری به جهان یاد میدهی زیبای فاطمه همه مجـذوب هـیبـتت پیچیده بین گوش فلک صوت غیرتت با یک نگاه جنگ جمل را بهم زدی روز سـیـاه قـوم خـوارج رقـم زدی تیغـت ربـود از دل عـالـم قـرار را برقـش گرفت دامن اُشـتر سوار را ای انتهای غـزوۀ فـتحاً مبـین حسن دشمن به ضرب تیغ تو دارد یقین حسن نام تو را خدای تو خوب انتخاب کرد پس باید از به غیر حسن اجتناب کرد ما ریزه خـوار سفـرۀ آبادیات شدیم مبهوت دام و شیوۀ صیادیات شدیم سبز است با نگـاه تو بخت سیـاه ما مُهر ثواب خورده به روی گـناه ما از کوچۀ کـرامتت هر بار میرویم با کوله بار جود تو پُـربار میرویم ما را گدای دست کـریمت نوشتهاند از جـیره دارهای قدیـمت نـوشتهاند |